مصاحبه کلینیکیمصاحبه کلینیکی، یکی از مباحث مطرح در روانشناسی بالینی بوده و هدفهای مختلفی دارد که به طور مثال از مصاحبه در اولین جلسه ملاقات با مراجعان در سنجش و تشخیص و همچنین در رواندرمانی نیز استفاده میشود. با یک مصاحبه روانی مناسب میتوان اطلاعات خوبی به دست آورد و به مراجعان کمک کرد. مصاحبهها هدفمندند و مصاحبهکنندگان وظیفه دارند مصاحبه را به گونهای هدایت کنند که اطلاعات لازم به دست آید ضمن اینکه باید بین مصاحبهکننده و مراجع، تفاهم و ارتباط خوبی برقرار شود. در این مقاله به به مراحل مصاحبه و رفتارهای غیر کلامی در مصاحبه میپردازیم. فهرست مندرجات۲ - مراحل ۲.۱ - مرحله اول ۲.۲ - مرحله دوم ۲.۳ - مرحله سوم ۳ - معاینه وضع روانی ۴ - رفتارهای غیرکلامی ۴.۱ - پوشش و لباس ۴.۲ - حالت راه رفتن ۴.۳ - بیان غیرکلامی عواطف ۴.۴ - مشاهده طرز تکلم ۴.۵ - میزان و کمیت کلام ۴.۶ - بلندی و آهنگ کلام ۴.۷ - تکلم غیراجتماعی ۴.۸ - نو واژهسازی ۴.۹ - اختلال کلام ۵ - پانویس ۶ - منبع ۱ - مقدمهبا وجود توسعه فنآوری و آزمونها، روش بسیار قدیمی مصاحبه دوباره شهرت قدیمی خود را بازیافته است. متخصصان در کمال تعجب متوجه شدهاند که مراجعان دوست دارند از آنها سؤال شود که چه خواستههایی دارند. از همینرو بسیاری از روانشناسان و روانپزشکان از مصاحبه هدفهای مختلفی دارند. از مصاحبه در اولین جلسه ملاقات با مراجعان و در سنجش و تشخیص استفاده میشود. از مصاحبه در رواندرمانی نیز استفاده میشود. با یک مصاحبه روانی مناسب میتوان اطلاعات خوبی به دست آورد و به مراجعان کمک کرد. مصاحبهها هدفمندند و مصاحبهکنندگان وظیفه دارند مصاحبه را به گونهای هدایت کنند که اطلاعات لازم به دست آید ضمن اینکه باید بین مصاحبهکننده و مراجع، تفاهم و ارتباط خوبی برقرار شود. پرسشها باید غیرقضاوتی بوده و مصاحبهکنندگان باید مشاهدات و شنیدههای دقیقی داشته باشند. اکثر مصاحبهها باید در یک حریم خصوصی انجام شوند و دفتری که در آن مصاحبه صورت میگیرد باید ساکت و فضایی حرفهای بر آن حاکم باشد، هر چند در خارج از ساختمانها و در محیطهای دیگر نیز میتوان مصاحبه کرد. در مواقعی که حجم اطلاعات زیاد است باید بدون ایجاد مزاحمت، از اطلاعات دریافتی یادداشت برداریم. البته امروزه برای مصاحبهها، صورتجلسههای استانداردی تهیه و منتشر میشود. [۱]
تاد، جودیت و بوهارت، آرتور، اصول روانشناسی بالینی و مشاوره، ص۱۳۷، مهرداد فیروزبخت، تهران، رسا، ۱۳۷۹، چاپ اول.
موضع روانشناس در جریان مصاحبه با وضع وی به هنگام تست کردن نسبتا متفاوت است. میتوان گفت در این رابطه آنچه برقرار میشود بیشتر مربوط به سطح "بودن" است تا مربوط به سطح "عمل کردن". در واقع دیگر در اینجا موضوع تعیین تواناییهای آزمودنی در کار نیست، بلکه فهم مشکلات شخصی او و چگونگی زندگی وی مطرح است. [۲]
پرون و پرون، روانشناسی بالینی، ص۲۱۴، محمود منصور و دادستان، تهران، بعثت، ۱۳۷۶، چاپ اول.
۲ - مراحلمصاحبه کلینیکی برای شکلگیری و نتیجه بخش بودن دارای مراحلی است که به آنها اشاره میکنیم. ۲.۱ - مرحله اولیک مرحله مقدماتی است و شرکتکنندگان، در این مرحله خود را به یکدیگر معرفی میکنند. آنها ممکن است در این مرحله از اینکه با یکدیگر آشنا شدهاند ابراز خرسندی نموده و یکسری اطلاعات ابتدایی در اختیار یکدیگر قرار بدهند (اطلاعاتی چون نام، نام خانوادگی، سن، نشانی، تعداد اعضای خانواده، وضعیت تحصیلی و شغلی و مواردی از این قبیل). گاهی نیز صحبت مختصری راجع به کارهایی که قرار است در طول مصاحبه انجام گیرد، مینمایند. یکی از قسمتهای اساسی مرحله اول، ایجاد ارتباط و همدلی است. اگرچه ایجاد و ادامه همدلی، یک فرآیند پیوسته است و مختص به یک جلسه خاص نمیباشد، اما بنای آن بایستی در ابتدای مصاحبه و حتی قبل از آن (در اتاق انتظار) ریخته شود. قسمت زیادی از وقت مربوط به مراحل اولیه مصاحبه (بهخصوص جلسه اول) صرف برقراری ارتباط اولیه میگردد. در این مرحله، ایجاد ارتباط و همدلی دارای اهمیت بیشتری است تا محتوای مصاحبه. ۲.۲ - مرحله دوماساسا صرف تبادل اطلاعات میشود. در بعضی از مصاحبههای بالینی اهمیت بیشتری به جمعآوری و کسب اطلاعات داده میشود. اما بعضی وقتها مصاحبهگر ترجیح میدهد که اطلاعاتی را در اختیار مصاحبهشونده قرار دهد. این امر، بهخصوص زمانی رخ میدهد که کودک مورد ارزیابی روانی قرار گرفته باشد و مصاحبهگر بخواهد اطلاعاتی را در این زمینه در اختیار او یا والدینش قرار دهد. بهتر است که مصاحبهگر زمانی به تبادل اطلاعات بپردازد که بهاندازه کافی بین او و مصاحبه شونده ارتباط برقرار شده باشد. وقتی مصاحبهگر با محدودیت زمانی مواجه است، انجام این کار مشکلاتی را دربردارد. وی باید به بهترین وجه از وقت محدود خود استفاده کند تا هم موفق به جمعآوری اطلاعات کافی شود و هم ایجاد ارتباط با مراجع. ۲.۳ - مرحله سوممرحله نهایی و اختتام مصاحبه است. مصاحبهگر، بایستی ۵ یا ۱۰ دقیقه قبل از اتمام مصاحبه، مصاحبهشونده را مطلع سازد. این کار هم سبب میشود که مصاحبهشونده آمادگی اتمام جلسه را داشته باشد و هم موجب میگردد که او سعی کند آنچه را که تصمیم داشته است راجع به آن صحبت کند، در این وقت باقیمانده بیان نماید. یکی از قسمتهای اساسی مرحله اختتام، این است که مصاحبهگر، راجع به وضعیت موجود مصاحبهشونده، یک مفهوم کلی را استنباط کند. اگر قرار باشد که بعد از اتمام این جلسه، جلسات دیگری نیز تشکیل شود، مصاحبهگر بایستی راجع به جلسه بعدی برنامهریزی نماید. این برنامهریزی میتواند شامل تعیین وقت جلسه بعدی نیز باشد. شاید مهمترین کار در به پایان رساندن جلسه مصاحبه این باشد که مصاحبهگر، برای مصاحبهشونده روشن کند که در جلسه بعدی چه کارهایی قرار است انجام گیرد. [۳]
بارکر، فیلیپ، مصاحبههای بالینی با کودکان و نوجوانان، ص۳۸-۳۹، محمد خدایاریفرد و کامران علوی، تهران، دانشگاه تهران، ۱۳۷۸، چاپ اول.
۳ - معاینه وضع روانیمصاحبهکننده به بسیاری از علایم و نشانههای بیماری، هم در جریان مشاهدات اولیه و هم هنگام گرفتن شرح حال، توجه میکند. او در پایان گرفتن پیشینه، احتمالا تشخیصهای متفاوتی را در ذهن خواهد داشت و حتی امکان دارد در مورد محتملترین تشخیص هم به نتایجی رسیده باشد. بنابراین ارزیابی روانی فرد، بیشتر یک روش تاییدی است تا یک روش اکتشافی. بسته به روش کار، بررسی بیمار از نخستین لحظهای که پزشک او را میبیند، آغاز میشود. این امر ممکن است در اطاق انتظار باشد یا در اطاق مشاوره. ممکن است امور بسیار مهمی مورد مشاهده قرار گیرد که در تشخیص بیمار کمک شایانی بکند. چنین مشاهداتی معمولا توسط روانپزشکان به صورت ناخواسته انجام میپذیرد، اما اگر این نشانههای غیرکلامی بیمار به طریقهای سامان یافته و کاملا آگاهانه ارزیابی شوند، اطلاعات به دست آمده به طور مؤثری مورد استفاده قرار میگیرند و اقبال بیشتری در رسیدن به تشخیص نصیب مصاحبهکننده میگردد. [۴]
کاویانی، حسین و دیگران، مصاحبه و آزمونهای روانی، ص۲۹، تهران، سنا، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۴ - رفتارهای غیرکلامیدر جریان مصاحبه برخی رفتارهای غیرکلامی کمک بسیاری را به مصاحبهگر برای به دست آوردن اطلاعات میکند که به برخی از آنها اشاره میکنیم. ۴.۱ - پوشش و لباسدر مقایسه با گذشته، امروزه پوشش، کمتر جنبه رسمی و سنتی دارد. با این حال، ظاهر مشخصا غیرمعمول، میتواند به عنوان کلید سودمندی برای تشخیص، مورد استفاده قرار گیرد. به این موارد در ظاهر بیمار باید توجه نمود: ۱. غفلت از وضع ظاهری خود: لباسهای کثیف و نامرتب، موی ژولیده و صورت اصلاحنشده. ۴.۲ - حالت راه رفتنراه رفتن کندتر و یا تندتر از حالت عادی و همچنین گونههای غیرعادی راه رفتن مثل نزدیک به دیوار حرکت کردن و یا طبق یک اطوار قالبی راه رفتن. نمونه این امر، هر پنج قدم یک قدم به عقب برگشتن است. ۴.۳ - بیان غیرکلامی عواطفحالت عاطفی بیمار، خود را به صورت کلامی و غیرکلامی نشان میدهد. حالت چهره آشکارترین نشانگر غیرکلامی خلق بیمار است، لیکن باید توجه داشت که حالت بدن و حرکات دست و پا نیز در انعکاس این امر بیتاثیر نیستند. به هر حال در طی گرفتن شرح حال بیمار، فرصتهای فراوانی برای مشاهده شکلهای مختلف تظاهر عواطف در اختیار مصاحبهکننده بوده است. به عنوان مثال، وقتی خلق افسرده وجود دارد، ابروهای فرد در هم کشیده شده و قسمت انتهای داخلی آنها به شکل مورب به طرف بالا متمایل میشود. گوشه لبها به طرف پایین متمایل شده است. بیمار ممکن است بدون پردهپوشی گریه کند. فرد از تماس چشمی امتناع میکند. معمولا افراد، مخلوطی از جنبههای عاطفی گوناگون را از خود نشان میدهند که ارزیابی را مشکلتر میکند. اگر در طی مصاحبه، حالت عاطفی فرد از یک وضع افراطی به وضع افراطی دیگری تغییر کند، ما با یک بیثباتی خلقی مواجه هستیم که خود نشانگر حالت عاطفی درهم و یا یک اختلال عضوی مغز است. ۴.۴ - مشاهده طرز تکلمکلام یک فعالیت حرکتی است و حالات نابهنجاری را که در حرکات وجود دارد، نشان میدهد. این تغییرات ممکن است در میزان یا کمیت صحبت کردن باشد. بلندی و آهنگ صدا نیز میتواند در حالتهای خاص روانی تغییر کند. ۴.۵ - میزان و کمیت کلامصحبت ممکن است بسیار آهسته یا بسیار سریع و فشرده و یا بسیار طولانی باشد. کلام آهسته نشانگر کندی روانی ـ حرکتی همراه با افسردگی است که معمولا در شدیدترین انواع دیده میشود. ۴.۶ - بلندی و آهنگ کلامبلندی کلام غالبا در افسردهها کاهش مییابد، در حالی که بیماران مبتلا به شیدایی ممکن است بلندتر از نیاز صحبت کنند. افسردگی همچنین به وسیله تغییر در تنفس مشخص میگردد که این تغییر بر روی کلام مؤثر واقع میشود. مثلا در آه کشیدن، که نوعی رفتار غیرکلامی است، کلام بیمار افسرده دچار وقفه میشود. ۴.۷ - تکلم غیراجتماعیاین مساله زمانی اتفاق میافتد که بیمار با خودش صحبت میکند و احتمال دارد در شکلهای نجوا، منمن کردن، بلند حرف زدن یا حتی دادزدن بیمخاطب باشد که حاکی از وجود توهمات شنوایی است. ۴.۸ - نو واژهسازیتکلم در جهت ارتباط تجربیاتی که مردم در آن شریکند به وجود میآید. تجربیات بیماران مبتلا به روانپریشی خارج از محدوده تجربیات اکثریت مردم است و به همین دلیل برای بیان مقصودشان کلمات معمولی، مناسب نیست. بنابراین جای تعجب نیست که آنها اغلب کلام خود را از مرزهای معمولی خارج سازند تا قادر به انتقال افکار و تجربیات روانپریشانه خود به افراد دیگر شوند. این مساله موجب استفاده از واژههای جدید میشود. ۴.۹ - اختلال کلاماختلال کلام یک علامت غیرعادی است که اغلب در شیدایی و اسکیزوفرنیا اتفاق میافتد. چنانچه در فهم آنچه بیمار میگوید، اشکال وجود داشته باشد، بایستی مصاحبهکننده را به احتمال وجود اختلال کلام توجه داد. از سوی دیگر، این مساله ممکن است در ارتباط با تغییر ناگهانی موضوع یا در اثر سردرگمی و ابهام و عدم تمرکز ایجاد شود. [۵]
کاویانی، حسین و دیگران، مصاحبه و آزمونهای روانی، ص۳۰-۴۷، تهران، سنا، ۱۳۸۰، چاپ اول.
۵ - پانویس
۶ - منبع• سایت پژوهه، برگرفته از مقاله «مصاحبه کلینیکی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۹/۰۴/۲۵. ردههای این صفحه : اصطلاحات روانشناسی | روانسنجی | روانشناسی بالینی | روشهای درمان در روانشناسی | فنون مشاوره | مباحث روانشناسی | مشاوره و راهنمایی
|